چهارشنبه سوری مبارک
امسال اولین چهارشبه سوری هستش که دختر گلم کنارمه خیلی خوشحالم ولی از طرف دیگه اولین چهارشنبه سوری که علی اکبر کنارم نیست همیشه حتی شده آخر وقت خودشو می رسوند که این باعث ناراحتیم شده ولی انشالا سالهای دیگه سه تایی کنار هم باشیم. دختر گلم با این که شما یه خورده زیاذ ترسو تشریف دارین و از صذاهای ناگهانی می ترسین تو جشن چهارشنبه سوری شرکت کردین تا ترستوت بریزه.حسابی هم بهتون خوش گذشت و مشغول تماشای رنگهای ایجاد شده به واسطه وسایل آتیش بازی بودی ولی الحق که دختر باباجونی و تو خواب کم نمیاری و با وجود اونهمه سرو صدا بعد از مدتی وقتی صداها و رنگها برات تکراری شد تو بغلم خوابت برد.
آویســـــــــــــــــــــــــــــــــا جونــــــــــــــــــــــــــــــــــم
واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه / چهار شنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه
غمهاتو آتیش میزنم سرخی آتیش مال تو / چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو
پرنسس مامان چهارشنبه سوریت مبارک