قربونی کردن گوسفند واسه دختر گلم
آویسا جونم وقتی به دنیا اومدی سردی هوا و احوالات من و کوچیک بودن شما همه دست به دست هم دادن تا ما تصمیم بگیریم منتظر بشیم شرایط بهتر بشه تا واسه شما گوسفند قربونی کنیم و مهمونی بگیریم ولی از اونجایی که باباجون خیلی سرش شلوغ بود دیگه این موضوع خیلی عقب افتاد تا اینکه ما از تعطیلات عید واسه قربونی کردن استفاده کردیم و روز 12 فروردین بالاخره گوسفند رو واسه سلامتی شما قربونی کردیم اول قرار بود همه رو باغ دعوت کنیم ولی چون هوا سرد شد گوسفند رو خونه مامان فریده قربونی کرئیم و همه واسه ناهار دعوت شدن خونه خودمون. دختر گلم با اینکه همیشه دوست داشتم اولین مزه ای که میچشی یه مزه شیرین باشه و تا اون موقع اجازه نداده بودم کسی بهت چیزی واسه خوردن بده جلز و ولزهای من بی فایده بود مامان فریده یه کم از جیگر و عمه پریسا هم یه کم گوشت تو دهن شما گذاشتن شما هم مثل اینکه بدت نیومده بود.
بنام خدا، این عقیقه ای است از سوی آویسا.خدایا! به سبب استخوان و گوشت و خون و موی قربانی، استخوان و گوشت و خون و موی آویسا را سالم نگهدار، خدایا،این قربانی را مایه حفظ محمد و آل محمد قرار ده