اولین گشت آویسا تو شهر با کالسکه
ظهر روز چهاردهم اردیبهشت هوا خیلی خوب بود خیلی وقتم میشد که با مامان جون خرید نرفته بودم واسه همین تصمیم گرفتیم سه تایی با هم بریم بیرون شما رو هم سوار کاسکه کردیم و از خونه مامان جون زذیم بیرون خوشبختانه مسیر خونه تا چهارراه سعدی واسه کالسکه سواری خیلی مناسبه ضمن اینکه کلی مغازه هست که میشه ازشون خرید کرد. شما هم که پایه یه نگاه کردن به ویترین و نظر دادن در مورد لباسهای رنگ رنگی بودی وکلی بهت خوش گدشت .یه جا من داخل مغازه بودم و شما با مامان جون بیرون که شنیدم صدات می یاد از مغازه بیرون دیدم صداتو گرفتی سرت و داری با آدما صحبت میکنی کارت اینقدر جالب بود که چند تا پسر وایستاده بودن و سر به سرت می ذاشتن. حدود یک و نیم ساعت بیرون بودیم و منم تونستم واسه خودم خریدکنم. حالا که داره هوا بهتر میشه دیگه از این کارا بیشتر می کنیم. البته ناگفته نماند که به خاطر افتادن آفتاب رو صورتت تبدیل شدی به دختر لپ قرمزی.
شما عاشق این هستی که وقتی تو کالسکه میشینی پاهات رو بالا بذاری
اینم آویسا جونم در حال تفکر