پایان 9 ماه انتظار
بالاخره لحظه ای که ٩ ماه منتظرش بودیم رسید با لطفی که خدا به ما کرد و نظر ویژه دکتر به ما، قرار شد شما عسل مامان ٥ آذر تو بیمارستان موسوی به دنیا بیایید واسه همین من ٤ آذر به همراه بابا و مامان جون رفتیم بیمارستان تا من بستری بشم با اینکه قبلا هماهنگ کرده بودیم که بهمون اتاق ایزوله بدن چون داشتن اون اتاق رو رنگ می کردن مجبور شدم شب اول رو تو یه اتاق دو نفره بمونم همون روز نوار قلب شما رو گرفتن تا کارهای مقدماتی رو واسه عمل شزارین فردا انجام داده باشن. سه شنبه صبح قبل از اینکه باباجون ساک شما رو بیاره و مامان جون هم بیاد پیش من به من گفتن که باید لباسهای مخصوص عمل رو بپوشم تا من آماده بشم باباجون و مامان جون هم اومدن.کلی قبل عمل به واسط...
نویسنده :
مینا
23:11